مدتی است تحلیل‌ها و صحبت‌هایی در خصوص کریدور شمال به جنوب و کریدور شرق به غرب در حوزه‌ی اقتصاد و اثرات اقتصادیِ این امر، در بین تحلیل‌گران و اقتصاددانان زده می‌شود. نکته‌ای که شاید کمتر به آن پرداخته شده است، اثرات و فرصت‌های فرهنگیِ این موضوع است.

یک زمان شما درب خانه‌ی خود را باز می‌گذارید و بالاسر ورودی آن، کتیبه وصل می‌کنید که «اینجا عزاخانه‌ی حسین ع است»، افراد مختلفی به خانه‌ی شما رفت‌وآمد می‌کنند و از امکاناتِ خانه‌ی شما استفاده می‌کنند و احتمالا نیت‌ها و یا سطح ایمانِ هرکدام نیز، متفاوت است. یک زمانی هم هست که فرد به خاطر اینکه درآمدش از فروش کالاها کم شده است و قصد دارد از محل و لوکیشن خانه‌ی خود درآمد کسب کند؛ درب خانه‌ی خود را به‌روی افرادی که قصد دارند کارهای نامشروع انجام دهند، باز می‌کند و بابت استفاده کردن آن افراد از امکانات خانه‌ی او، پول دریافت می‌کند.

در حالت اول شاید حتی برخی از افرادی که به خانه‌ی شما آمدند برای صرفا عزاداری نیامده باشند اما در هر حال در پلتفرم «عزاخانه‌ی حسین ع» با افراد مختلف تعامل می‌کنند و این، فرهنگ است که بر شکل و جزئیات قالب و غالب است. در حالت دوم به خاطر اینکه هدف، کسب درآمد است، فرد شاید به این نتیجه برسد که برای دریافت درآمدِ بیشتر، امکانات و اشخاصِ خانه‌ی خود را نیز به اشتراک بگذارد تا کسب درآمد بیشتری کند.

از آنجایی که روابط بین‌الملل بر مبنای دوستی و یا دشمنی دائم با کشورها بنا نشده (ما کشور که نه، حتی طویله‌ای به اسم اسرائیل هم نمی‌شناسیم!) اگر فرهنگ و آرمان‌ها بر اقتصاد و تعاملات بین‌المللی با نگاه پدرانه، تسلط نداشته باشد، عاقبت کریدور شرق و غرب و یا ترانزیت شمال و جنوب شدن، این است که برای حفظ درآمد، باید به هر نحوی این محورها حفظ شود و دیگر این شما و آرمان‌های‌تان نیستید که تصمیم می‌گیرید که چه اتفاقی بیافتد، این اقتصاد و محور مبادلات است که می‌گوید چکار کنید؛ یک روز اینترنت با سرعت بالا و بدون محدودیت باید به خارجی‌ها بدهید تا بتوانند با تجهیزات IOT، باری که از ایران رد می‌شود را کنترل کنند، یک روز نیاز می‌شود که خدمات کلاب و بار به تاجرها بدهید تا جذابیت ماجرا برای‌شان بالا برود، یک روز هم برای اینکه امنیت این کریدور و ترانزیت حفظ شود، دست دوستی با رژیم صهیونیستی و دوستان‌ش در منطقه خواهید داد.

فتأمل…!

«وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ»